دختر، هدیه ارزشمند الهی


دختر، هدیه ارزشمند الهی

دین مبین اسلام، بهترین حقوق را برای دختران قائل شده، آن هم در عصری که دختران، از مزایای انسانی و زندگی روزمرّه، محروم بودند. قرآن مجید، وضع دختران را در عصر جاهلیت، چنین بیان می کند:

وَ اِذا بُشِّرَ اَحَدُهُمْ بِالاُْنْثی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَّداً وَ هُوَ کظیم * یتَواری مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءٍ ما بُشِّرَ بِهِ اَیمْسِکهُ عَلی هُونٍ اَمْ یدُسُّهُ فِی التُّرابِ اَلا ساءَ ما یحْکمُونَ.(288)

در حالی که هرگاه به یکی از آنها بشارت دهند دختری 

نصیب تو شده، صورتش [از ناراحتی] سیاه می شود و مملو

[191]

از خشم می گردد و از قوم و قبیله خود به جهت بشارت بدی که به او داده شده، متواری می گردد [و نمی داند[ آیا او را با قبول ننگ نگه دارد، یا در خاک پنهانش کند؟ چه بد حکمی می کنند.

در روزگاری که دختر، بی ارزش ترین موجود بود و یکی از رسوم جاهلیت، همانا زنده به گور کردن دخترانبود، پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله به لزوم تربیت آنان امر فرمود.

این امر واقعاً وحشت آور است که انسان، آن قدر عاطفه خود را زیر پا بگذارد که انسانی را که پاره تن اوست، با دست خود، زنده به خاک بسپارد. قرآن هم می فرماید:

وَ اِذا الْمُوؤدَةُ سُئِلَتْ بِاَی ذَنْبٍ قُتِلَتْ.(289)

در قیامت درباره دخترانزنده به گور شده سؤال می شود که: به چه گناهی آنها کشته شدند؟

این امر به جایی رسیده بود که وقتی زن، وضعِ حمل می کرد، شوهر از خانه متواری می گشت تا مبادا دختری برای او بیاورد و او در خانه باشد! سپس اگر به او خبر می دادند که مولود، پسر است، با خوشحالی به خانه باز می گشت؛ امّا اگر به او خبر می دادند که نوزاد دختراست، آتش خشم و اندوه، او را در بر می گرفت.

نقل کرده اند که مردی خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و اسلام آورد. روزی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و سؤال کرد: «آیا اگر گناه بزرگی انجام داده باشم، توبه من پذیرفته می شود؟». فرمود: خداوند، توّاب و رحیم است».

[192]

عرض کرد: «ای رسول خدا! گناه من بسیار عظیم است». فرمود: عفو خدا از آن بزرگتر است.

عرض کرد: من در جاهلیت به سفر دوری رفته بودم، در حالی که همسرم باردار بود. پس از چهار سال بازگشتم. همسرم به استقبال من آمد. دخترکی را در خانه دیدم. پرسیدم: «این دخترکیست؟». گفت: «دختریکی از همسایگان است!». من فکر کردم ساعتی بعد به خانه خود می رود، امّا با تعجّب دیدم که نرفت. غافل از اینکه او دخترمن است و مادرش این واقعیت را مکتوم می دارد؛ مبادا به دست من کشته شود.

سرانجام گفتم: «راستش را بگو. این دخترکیست؟». گفت: «به خاطر داری هنگامی که به سفر رفتی، باردار بودم. این نتیجه همان حمل و دخترتوست». آن شب را با کمال ناراحتی خوابیدم. صبح از بستر برخاستم و کنار بسترِ دخترک رفتم. و در کنار مادرش به خواب رفته بود. او را از بستر بیرون کشیدم و بیدارش کردم و گفتم: همراه من به نخلستان بیا.

او به دنبال من حرکت می کرد تا نزدیک نخلستان رسیدیم. من شروع به کندن حفره ای کردم و او به من کمک می کرد که خاک را بیرون آورم. هنگامی که کندن حفره تمام شد، زیر بغل او را گرفتم و در وسط حفره افکندم... سپس دست چپم را به کتف او گذاشتم که بیرون نیاید و با دست راست بر روی او خاک می ریختم و او پیوسته دست و پا می زد و مظلومانه فریاد می کشید: «پدر جان! با من چه می کنی؟». در این هنگام، مقداری خاک روی محاسن من ریخت. او دستهایش را دراز کرد و خاک را از صورت من پاک نمود؛ ولی من همچنان با قساوت تمام روی او خاک می ریختم، تا آخرین ناله هایش در زیر قشر عظیمی از خاک محو شد.

[193]

هر دو چشم پیامبر صلی الله علیه و آله از شنیدن این سخنان پر از اشک شد و در حالی که بسیار ناراحت بود و اشکهایش را پاک می کرد، فرمود: اگر نه این بود که رحمت خدا بر غضبش پیشی گرفته، لازم بود هر چه زودتر از تو انتقام بگیرد.

در روایات اسلامی درباره محبّت به دخترموارد زیادی از ائمه اطهار علیهم السلام رسیده، از جمله حمزة بن حمران می گوید.

أتی رجل و هو عند النّبی صلی الله علیه و آله فأخبر بمولود أصابه فتغیر وجه الرّجل، فقال له النّبی صلی الله علیه و آله : «ما لک؟»، فقال: «خیر»، فقال: «قل»، قال: «خرجت و المرأة تمخض فأخبرت أنّها ولدت جاریة»، فقال النّبی صلی الله علیه و آله : الأرض تقلّها و السماء تظلّها، و اللّه یرزقها.(290)

مردی حضور رسول خدا آمد و نزد پیغمبر صلی الله علیه و آله ، شخص دیگری نیز بود. تازه وارد به او مژده نوزادی داد. رنگ آن مرد دگرگون شد. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: «چه شد؟». آن مرد عرض کرد: «خیر است». فرمود: «بگو». عرض کرد: از خانه بیرون آمدم؛ در حالی که زنم دچار درد زایمان بود. به من خبر رسید که او دخترزاییده است. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: زمین او را نگاهداری می کند، و آسمان، بدو سایه می افکند، و خدا به او روزی می رساند.

از این حدیث شریف، مطالبی را باید استفاده کرد: اوّل اینکه انسان باید

[194]

فرقی بین فرزندانش نگذارد؛ چه پسر باشند و چه دختر. همه مخلوق خداوند هستند و نعمتهای بسیار خوب خدای متعال. دیگر اینکه انسان نباید به فکر روزی فرزندانش باشد. در جایی که خداوند، موجودی را خلق کرده و از این سفره الهی، تمام مخلوقات بهره مند هستند، روزی این کودک را هم در نظر گرفته و فرقی نمی کند؛ فرزند چه پسر باشد و چه دختر. رازق، خالق یکتاست. انسان اگر به خدا توکل داشته باشد و فرمان الهی را اجرا کند، خداوند متعال، روزی او را بدون اینکه خود او بداند، می رساند:

... وَ مَنْ یتَّقِ اللّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لایحْتَسِبُ وَ مَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ... .(291)

و هر کس پرهیزگار شود، خداوند، راه را بر او می گشاید و از جایی که گمان نمی برد، به او روزی عطا می کند، و هر که بر خدا توکل کند، خداوند او را کفایت خواهد کرد.

سکونی می گوید:

دخلت علی أبی عبدالله علیه السلام و أنا مغموم مکروب، فقال لی: «یا سکونی! ممّء غمّک؟»، قلت: «ولدت لی أبنة»، فقال: «یا سکونی! علی الأرض تقلّها و علی اللّه رزقها، تعیش فی غیر أجلک و تأکل من غیر رزقک، فسری و اللّه عنّی»، فقال لی: «ما سمّیتها؟» قلت: «فاطمة»، قال: آه! آه!

بر امام صادق علیه السلام وارد شدم، در حالی که غمناک و ناراحت بودم. فرمود: «سکونی از چه ناراحتی؟». عرض کردم:

[195]

«دختری برایم به دنیا آمده است»، امام علیه السلام فرمود: «سکونی! سنگینی بچّه بر زمین است و روزی او بر خداست و برای خاطر او از عمر و روزی تو کم نمی شود». در اثر فرمایش امام علیه السلام ناراحتی از من برطرف شد. امام علیه السلام فرمود: «اسم دختررا چه گذاشته ای؟». عرض کرد: «فاطمه»، حضرت وقتی نام فاطمه را شنید، به خاطر مصائب و شدایدی که برای جدّه اش حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام پیش آمده بود، ناراحت شد.

همچنین در روایات، اشاره شده که انسان وقتی وارد منزل می شود، با هدیه و تحفه داخل منزل شود و مخصوصاً برای دخترانش هدیه ببرد. ابن عباس از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده است:

قال رسول الله صلی الله علیه و آله : من دخل السوق فاشتری تحفة فحملها الی عیاله کان کحامل صدقة الی قوم محاویج و لیبدأ بالأناث قبل الذکور فانّ من فرَّح ابنته فکأنّما اعتق رقبة من ولد إسماعیل...(292)

ابن عباس از رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: هر کس تحفه ای بخرد و برای خانواده خود ببرد، اجر او در پیشگاه خداوند، مانند کسی است که به مستمندان کمک کرده باشد؛ و در تقسیم تحفه ها، اوّل به دخترها بدهید و سپس به پسرها، و آن کس که دخترخردسال خود را مسرور کند، اجر آزاد کردن بنده ای از فرزندان اسماعیل را دارد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

[196]

نعم الولد البنات المخدّرات من کانت عنده واحدة جعلها اللّه له سترا من النار و من کانت عنده اثنتان أدخله الله بها الجنة.(293)

خوب فرزندانی اند دختران پرده نشین. آن کسی که دارای یک دخترباشد، او حجابی است برای پدر و مادرش از آتش، و هر کسی که دارای دو دخترباشد، خدا به واسطه آن دو او را وارد بهشت گرداند.

امام صادق علیه السلام می گوید:

البنات حسنات و البنون نعمة، و الحسنات یثاب علیها، و النّعمة یسئل عنها.(294)

دختران، حسنات هستند و پسران، نعمت هستند. و بر حسنات، ثواب داده می شود و از نعمتها سؤال می شود.

در روایتی آمده است:

و بشّر النّبی صلی الله علیه و آله بابنة فنظر فی وجوه أصحابه، فرأی الکراهة فیهم، فقال: ما لکم؟ ریحانة أشمّها و رزقها علی اللّه عزّوجلّ و کان صلی الله علیه و آله أبابنات.(295)

به رسول خدا صلی الله علیه و آله بشارت دختردادند. پیامبر صلی الله علیه و آله به صورت اصحاب خود نگاه کرد. چهره آنان را افسرده و غمگین دید. فرمود: چرا غمناک هستید؟ دختر گُلی است که او را می بویم و رزق و روزی او با خداست، و پیامبر صلی الله علیه و آله پدر

[197]

دختران بوده است.

امام صادق علیه السلام می فرماید:

انّ ابراهیم علیه السلام سئل ربّه أن یرزقه ابنة تبکیه و تندبه بعد الموت.(296)

حضرت ابراهیم علیه السلام از خدا دخترطلب کرد تا بعد از مرگش برای او بگرید و نوحه سرایی کند.

پدران و مادران توجّه داشته باشند که فرزند، چه پسر باشد یا دختر، مخلوق خداست و از نعمتهای بسیار مبارک ایزد خالق. باید در مقابل این نعمت بیکران سپاسگزاری کرد و سلامتی فرزند را خواه پسر باشد یا دختر، از خدا خواست. در کافی آمده است:

کان علی بن الحسین علیه السلام اذا بشّر بالولد لم یسئل أذکر هو أم أنثی حتّی یقول: أسوّی فان کان سویا قال: الحمد للّه الذی لم یخلق منّی شیئاً مشوهاً.(297)

سیره و اخلاق امام سجاد علیه السلام بر این بود که اگر به ایشان بشارتِ تولّد فرزندی را می دادند، سؤال نمی کرد که آیا فرزند پسر است یا دختر؛ بلکه می فرمود که آیا سالم است، و اگر خبر سلامت را می دادند می فرمود: سپاس، خداوندی را سزاست که از من فرزندی ناقص به دنیا نیامده است.

از امام صادق علیه السلام درباره آیه: «وَ جَعَلَ لَکمْ مِنْ أزْواجِکمْ بَنینَ وَ حَفَدَةً»(298) سؤال کردند. فرمود: الحفدة بنو البنت و نحن حفدة رسول الله صلی الله علیه و آله .

288 - سوره نحل (16)، آیه 58 - 59.289 - سوره تکویر (81)، آیه 9.290 - وسائل الشیعة، کتاب النکاح، أبواب أحکام الأولاد، باب 5، ح 2؛ روضة المتقین، ج 8 (کتاب النکاح)، ص 594.291 - سوره طلاق (65)، آیه 2 - 3.292 - وسائل الشیعة، کتاب النکاح، ابواب النفقات، باب 3، ح 1، ص 227.293 - همان.294 - وسائل الشیعة، أبواب أحکام الأولاد، باب 5، ح 7.295 - همان، ح 5.296 - همان، باب 4، ح 1.297 - همان، باب 37.298 - سوره نحل (16)، آیه 71.


[ بازدید : 73 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
[ سه شنبه 11 اسفند 1394 ] [ 17:37 ] [ فاطمه حجار ]
نام :
ایمیل :
آدرس وب سایت :
متن :
:) :( ;) :D ;)) :X :? :P :* =(( :O @};- :B /:) =D> :S
کد امنیتی : ریست تصویر
ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]